دراین ایه نکاتی است که انسان را از اوهام وخرافات می رهاند . آیه169آل عمران می فرماید: گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند (اگر چه روح از بدنشان جدا شده و وفات کرده اند) بلکه زنده اند (در واقع به زندگی بهتر و جای بهتری نائل شده اند و) نزد پروردگارشان روزی داده میشوند، و به آنچه خدا از فضل خود به ایشان عطا کرده شادند و بشارت میدهند به کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند که هیچ گونه ترس و هراسی نداشته باشید، و خود نیز با نعمت و فضل الهی شادمانند، و همانا خداوند اجر مؤمنین را ضایع نمیکند.
از آیهی{ عندربهم یرزقون }نزد پروردگار شان روزی می خورند، چنین برداشت میشود که آنان در نزد پروردگارشان هستند، نه در نزد مخلوقین و نه در نزد قبر. حال باید دانست که نزد پروردگارشان کجاست؟ در سوره الانعام چنین آمده که : آیه 127 : لهم دار السلام عند ربهم و هو ولیهم .با در سوره یونس ایه 25 : وخدا میخواند نیکان رابه دار السلام پس نزد پروردگار غیر از نزد مخلوق و غیر از نزد قبر است وفرق دارد چنانکه در سوره نحل ایه 96: ما عندکم ینفد و ما عند الله باق یعنی : آنچه نزد شماست تمام شدنی است و آنچه نزد پروردگار است باقی میباشدو البته رزقی که میخورند رزق و طعام دنیایی نیست.بنابراین رزقی که خدا وعده کرده و فرموده همان رزق عالم باقی است نه رزق دنیای فانی
به آنچه خدا از فضل خود به ایشان عطا کرده خوش و شادند، آنچه خدا از فضلش داده دنیا نیست، زیرا آنرا داشتند و از ایشان گرفته و جای وسیع تر و بهتری به ایشان میدهد.
آیا انبیاء و اولیاء از زوار خود مطلع میشوندیا خیر ؟
پس از آنکه ثابت شد ارواح از دنیا دور و در عالم برزخ هستند، حال جای پرداختن به این سخن است که خرافاتیان میگویند شهداء زنده اند ولی در عالمی دیگر و در عین حال از ما آگاه اند! واضح است که این قول صحیح نیست، زیرا اولا زنده بودن ربطی به آگاهی و علم به احوال ما ندارد ، زیرا لازم نیست هر کس دارای حیات باشد به همه چیز و از همه جا آگاه باشد، رسول خدا صلی الله علیه و على آله و سلم در حال حیات خبر از همسایگانش نداشت مگر وقتی که خدا و یا مردم به او خبر میدادند چنانکه عده ی زیادی از اصحابش در معرکه ی بئر معونه کشته شدند و او خبر نداشت و عیالش عایشه در سفر بنی مصطلق از قافله عقب ماند و میان بیابان ماند و او خبر نداشت و شتر حضرتش گم شده بود و او از جای شتر بی اطلاع بود، و در جنگ احد که سنگ به پیشانی و لب و دندان آن حضرت خورد اگر حضرتش علم به آمدن چنان سنگی داشت سر خود را عقب می برد و منحرف میکرد که مورد اصابت سنگ قرار نگیرد در حالی که مورد اصابت قرار گرفته و مجروح گردید.
یا در ایه 101 سوره توبه به پیامبر فرموده : و برخی از اهل مدینه بر نفاق ثابت اند و تو نمیدانی و ایشان را نمی شناسی، ما ایشان را می شناسیم، پیامبر اکرم ص از نیت بد بعضی از مردم زمانش خبر نـداشت و حتـی سخنانشـان را می پسنـدیـد و نمیدانست آنان تظاهـر میکننـد.وقتی که رسول خدا ص در حیاتش از همه چیز خبر ندارد، شهداء نیز در حیات برزخی خود، لازم نیست از همه جا با خبر باشند . بنابر این حیات دنیوی مستلزم علم نیست و اطلاع و آگاهی مردگان از احوال زندگان محتاج برهان و دلیل دارد.
دراخر آیه ای که ذکر شد انجاکه میفرماید لاخوف علیهم ولاهم یحزنون{170 آل عمران}
دلالت دارد که شهداء از همه جا خبر ندارند و به جایی میروند که «لا خَوْفٌ » بوده، ترس واندوهی برایشان نیست. و اگر از حال مردم بیچاره ی بدکار و گرفتار مطلع باشند از غم و اندوه ناراحت میشوند، و اگر از دردها و رنجها و گرفتاری زوارشان مطلع گردند از غصه دق میکنند. مثلا اگر حضرت رسول صویا حضرت عیسی ؛ و یا حضرت مریم علیها السلام و یا امام رضا ؛ از رنجها و بلاها و گرفتاری مردم باخبر شوند، افسرده و اندوهناک شده و دار السلام برای ایشان دار الغصة و الحزن می گردد، آنهم بر فرض اینکه نعوذ بالله پیغمبر یا امام را مانند خدا به درخواستها و حاجتها و صداها و ناله های مردم در آن واحد با اطلاع بدانیم. یکی آمده بر مزار ایشان و می گوید پسرم در زندان زیر شکنجه است، دیگری میگوید لشکر کفار به ما حمله کرده و کشتار کرده اند، دیگری می گوید فرزندم دچار سرطان است، دیگری میگوید بیماری روحی دارم، دیگری میگوید جیب مرا در بارگاه زدند و من الآن غریب و بیچاره ام، دیگری میگوید مستاجرم و مالک همه روزه مرا اذیت کرده و میخواهد مرا از خانه اش بیرون کند و همچنین هزاران دردمند و علیل و فقیر و مریض و مظلوم و گرفتار اظهار درد میکنند. یکی در بارگاه او دزدی کرده ، و یکی قصد فحشاء نموده و دیگری روضه های دروغ و احکام ضد احکام خدا میخواند، و دیگری شاه و یا وزیر است و با هزار جنایت وارد بارگاه شده و دیگری که کارش خیانت و خوردن اموال مستضعفین به ناحق است بابت واگذاری زمینهاى بائر به نام موقوفه پولهاى کلانی بابت پذیره یا سرقفلی از فقراء و افراد مستحق اخذ نموده، و همچنین هزاران خیانت دیگر. اگر صاحب قبر همه ی اینها را بداند غمگین شده و راحتی برزخ برای او تبدیل به رنج دوزخ خواهد شد!
پس شما ملاحظه میکنید بدبختی آن کلاهبرداری که به دروغ زیارتی ساخته و به امام نسبت داده و به صاحب قبر میگوید: أشهد أنک تری مقامی و تسمع کلامی و ترد جوابی، «شهادت میدهم تو مرا می بینی و کلام مرا می شنوی و جوابم را میدهی»، و با اینکه جواب صاحب قبر را نشنیده، ولی گواهی دروغ میدهد!
ما در این مختصر ثابت خواهیم کرد که اصلا اولیای خدا پس از وفات، به کلی از دنیا بی خبرند و در عالمی دیگر یعنی برزخ هیچ اطلاعی از احوال بندگان ندارند.