نادانی و تعصب وتحجر وسطحی نگری وتقلید کورکورانه همیشه بزرگترین آفت ادیان بوده ومتاسفانه هنوزهم هست که همگی نتیجه نیندیشیدن درراه ورسم درست زندگی است وباعث شده عده زیادی از مردم دین رابرای تقدس بخواهند نه برای زندگی بهتر
به همین دلیل خداوند درقرآن بدترین جنبندگان را کسانی میداند که نمی اندیشند واهل ظاهر ند پس همیشه گمراهند وبه راحتی فریب می خورند چراکه دین بازیچه سیاست ورزان ونیرنگ بازان برای حکومت برمردم بوده وهم باعث ایجادبدعت دردین شدند وهم باعث بروز اختلاف درآن .
به اعتقاد من دین باسیاست به معنی غالب آن یعنی دروغ وفریب کاری سازگاری ندارد چراکه اصول اساسی همه ادیان برپایه راستی ودرستی است لذا وقتی سیاست مابراساس راستی است نه دروغ آنگاه میتوان گفت دیانت ما سیاست ما وسیاست ما دیانت ماست.
بنابراین تفرقه دراسلام وبه وجودآمدن مذهب شیعه وسنی نتیجه سیاست است. همان سیاست وروشی که حاکمان را واداربه هرکاری میکند تا منافع وحکومت خود را حفظ کنند وبه آن تداوم بخشند.
این سیاست وروش نه تنها با دیانت هیچ سنخیتی ندارد بلکه عاملی است در انحراف ملتها از راهی که دین نعیین کرده وگمراهی مردم ومنزوی ومتروک شدن حقایق ناب دینی . این سیاست آنقدر زشت و مذموم است که گاهی باعث حلال شدن حرام خدا ویا حرام شدن حلال خدا می شود وهمچنین زنده شدن خرافات وبدعتهای زمان جاهلیت. این سیاست که برمبنای دروغ است وگاهی اوقات به آن مصلحت مردم میگویند اگر درست می بود میبایست دررفتار رسول خدا محمد(ص)نیز بروز میکرد .به گواه تاریخ پیامبر بزرگوار اسلام هیچ گاه حاضر نشد برای پیشبرد کارخود درتبلیغ ازاسلام به این سیاست متوسل شود بلکه اینگونه مصلحت اندیشی را زشت میدانست بعنوان نمونه حاضر نشد در ازای ایمان آوردن وپشتیبانی یکی ازبزرگان قدرتمند وثروتمند عرب و قوم وقبیله اش اورا جانشین خود کند .
پس اینگونه رفتار پیامبر که به حکم قران الگوی حسنه ای برای ماست به ما می آموزدکه هرگونه مصلحتی که براساس سیاست نیرنگ ودروغ باشدحتی برای اهداف بزرگی چون پیشبرد اسلام مردود است.
پس سیاست بادین جمع نمی شود.